محل تبلیغات شما
پشت چادرسیاه چشمانش دخترم گیس کرده گیسورا صبحی ازمهرِ رو نتابیده، شب به زنجیر می کشداورا ذهن بازِِ رها ز روسری اش، گره کور بغض را وا کرد آسمان اشکِ خنده می ریزد، ابرِ باران شهاب هامو را دخترم استعاره می فهمد از مرکب ستاره می فهمد ازسکوتم هماره می فهمد این غزل سوزِ بی هیاهو را خنده کن ابرکِ بهاری من، شعر _گیسویِِ آبشاری من ای قرارتو بی قراری من، رم دهدخواب چشمت آهو را شب ستاره ستاره می رقصد دخترم آسمان به تن دارد مثل خورشید درلباس شب، ماه تر دید می زنم او

چارپاره بیست وهفت آوریل

غزل گیسوی دخترم ماه

دخترم ,ستاره ,فهمد ,خنده ,آسمان ,من، ,می فهمد ,ستاره می ,ای قرارتو ,من ای ,گیسویِِ آبشاری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کوچ شامار کتابخانه نبوت شهرستان بویین میاندشت رویا را بنگار و پروازش را دکلمه کن...